یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

یاسمین

یا مامان چه خبر

سلام یاسمین مامانی این روزها حسابی شیطون بلا شدی لحظه ای ازت غافل بشم یا از میز میری بالا یا از صندلی یا از پله یا داری به بخاری دست میزنی یا داری کابینتها رو میریزی بیرون یا داری کشوها رو به هم میریزی روزی صدبار جوراب عوض میکنی هی میری از کشو جوراب میاری میگی پات کنیم تو کوچه از ذوق میدویی و هی ذوق میکنی کارتون و پیام بازرگانی دوست داری عروسک ها رو میگیری و یه پاشونو محکم میکشی تا بشکنه تا الان چهارتا پای عروسک ها رو شکستی الان آبجی اومد باید پاشم بقیه اش بعدا
19 آذر 1392

تولدت مبارک یاسمینم ...

هر روز برایت رویایی باشد در دست نه دوردست عشقی باشد در دل نه در سر و دلیلی باشد برای زندگی نه روز مره گی تولدت مبارک   هدیه ای از آسمان برای؛ روز تولدت رسید. و دیدم هیچ چیز گلم را جز عشق لایق نیست.       امروز با شكوهترین روز هستیست روزی كه آفریدگار تو را به جهان هدیه داد  و من میترسم به تو تبریكی بگویم كه شایسته تو نباشد به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی تولدت مبارك   تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه هدیه ای برای روز تولد تو . . .     نيما يوشيج در تولد يك سالگي پسرش نوشت: پسرم يك بهار ، يك تابستان ، يك...
7 آبان 1392

تاب تاب عباسی

عسل مامانی این متن کامل شعر تاب تاب عباسی هست قشنگه نه ؟ توی خونه راه میری و میخونی تاتا عبوشی !   تاب تاب عباسی خدا منُ نندازی می خوام پناهم باشی تا آخر این بازی خدای دلتنگی یام خدای مهربونم  تو حرفامُ می‌شنوی بد کردم و می دونم می دونم از تو دورم صدای سوت و کورم من گم شدم تو راهه خوب و بد عبورم منُ ببخش که گاهی،شک کردم و شکستم به این که نزدیکمی چشامُ ساده بستم منُ ببخش که گاهی کم می‌یارم، می‌بازم یادم می ره تو هستی من که پر از نیازم تو دستامُ می‌گیری هنوز دلم روشنه هنوز نبض ترانه م به خاطرت م...
13 مهر 1392

یاس مامانش

سلام گل مامانی خوشگلم خیلی دوستت دارم عزیزم داریم به یکسالگی ات نزدیک میشیم نفس مامان خدا کنه با تولدت تموم گریه ها و بهونه گیری هات تموم بشه واقعا یه وقتهایی کم میارم خیلی بی دلیل گریه میکنی و همش تو بغلمی منم دست تنها بابایی که سر کاره کسی رو هم که کمکمون کنه نداریم ((یه چیز جالب یه بنده خدایی که دیگه نمیگم کیه تا کسی از من میپرسه بچه داری چطوره و سخت نیست تا من بخوام بگم میگه نه بچه هاش که اذییت نمیکنن اینقدر صبورن یاسمین هیچی نمیگه اصلاگریه نمیکنه بچم فلان و بهمان همیشه تو دلم بهش میخندم میگم  خانم محترم اون طرفی که از من این سوال رو میپرسه هیچ جایزه و یا امتیازی قرار نیست به من بده جهت بچه داری تو خودت خودتو ناراحت نکن و ...
11 مهر 1392

یاسی داره 11 ماهه میشه چه کارهایی بلد شده ...

دنــیـــا ادامــــه لــبـخـنـد تــــوســت .. کــه تــــا آخــــریــــن لـــبــخـنـد مــــن کـــش مــــی آیــــد ؛ تـــو لــب بـــــرمــیــچــیـنــــی و مـــن .. جـــایی مـــیـــان آســـمـــان و زمـــیـــن .. مـعـلق می شــــوم ..   سلام دختر شیرین ماماناینقدر بازیگوش و شیطون شدی که نپرس از پله ها مثل فنر میری بالا تمام کابینت ها رو بهم میریزی اسباب بازیهات عرقیاتای منن توی به زمین زدن وسایل و شکستن ماهر شدی خوشگل بلا یک ماهه ماشالله بلد شدی با نی بخوری عسیسم همچنان دور خونه راه میری و میگی تاتا عبوسی با آبجی بازی میکنی و حسابی شیطونی روی موتور اسباب بازی تون میری و شیطونی میکنی دستت رو میکشی روی میز و هرچی به ...
31 شهريور 1392

شیطون بلا

سلام دختر کوچولو خوشگل خانم یه چیزی شدی نگو نپرس ماشالله به جای اینکه راه بری میدویی اینقدر شیطون و خرابکار شدی که نگو یا داری در کمدتون و کشوهاشو بازی میکنی یا داری گریه میکنی که کمد رو رو دستت بستی یا سر کابینتی داری عرقیات من رو میریزی رو زمین یا ظرفهای کابینت رو ریخیتی و با اعصاب آهنی میزنی رو هم خیلی دختر مودب و خوبی باشی داری توی اتاقتون شیطونی میکنی عزیزم ماشالله آخرای نه ماهگی راه افتادی و هفته پیشم چند بار توی خیابون راه رفتی و اولین پیاده روی تا خونه آقاجون رو تجربه کردی کلماتی که میگی بارزترین کلمه : تاتا عبوشی (تاب تاب عباسی ) بابا ماما آژی (آبجی ) آپ(آب) به به نه بیا   ...
20 شهريور 1392

سفر به کاشان

سلام خوشگلم اومدم برات چندتا عکس از سفرمون به کاشان بذارم بزن بریم ...   بیشتر وقت برا خودت عقب بودی و با آبجی بازی میکردید   مثل خودم همیشه یه دستت این مدلی رو پاته   بفرمایید صبحونه   یاس در آبشار نیاسر   باغ فین این آقاهه گوشه عکس هم مال صدا و سیمای اونجا بود تا شما رو دید اومدن ازتون عکس و فیلم گرفتن برا شبکه استانی مثل شیراز هر جا میریم شما منتخب گزارشگرا میشید !     اینجام دسست رو ببین چه مدلی میذاری رو پات   حمام فین     امیدوارم که بهت خوش گذشته باشه گل یاسم   ...
4 شهريور 1392

این چیه ؟

سلام عسیسم خوبی قشنگم وای که دیگه برا نوشتن کلی چیزهای قشنگ و خوشمزه دارم اول بگم که دوشنبه پیش با بابایی و دایی و خاله مرضیه و آبجی رفتیم بازی بخریم من و شما چون پارک ممنوع بود تو ماشین موندیم تا بچه ها برن و بیان یهو دیدم به برگه فکر کنم معاینه فنی ماشین که به شیشه چسبونده بودن هی اشاره میکردی میگقتی "ای شییه؟" وای که چقدر خوردنی شده بودیس بعد ترمز دستی رو گرفتی میگی این چیه منم هی ذوق میکردم و برات میگفتم چیند بعد که بابایی اومد بهش گفتم کلی ذوق زد اما دیگه نگفتی اما تو خونه راه میری به وسایل انگشت میکشی میگی این چیه ؟ قربون حرف زدنت عزیزم ...
3 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین می باشد