یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

یاسمین

دخترک شیرین زبونم

سلام سلام دخملی گلم وایی مدیریت نی نی وبلاگ مرسی چقدر تغییرات ممنون دخمل گلم ک الان خوابه و دلک براش تنگ شده نمیزاره بیام وبشو آپ کنم مجبورم نصفه شب بیام خوب دخملی گلم اول حرف زدنت و شیرین زبونیت ببینیم چیا بلد شدی کلماتی ک بلدی بابا دعید : بابا سعید دعید : به آجی می گی دعید یا همون سعید ماما : مامان عمی : عمه ددر : بیرون بیم : بریم عبوسی : تاب تا تا عبوسی : تاب و سرسره پارک آب و دوغ و به به : شیر ام : غذا به به : خوراکی بیا : بیا , بده , بگیر قام قام : ماشین بیب بیب : حرکت ماشین حیار : خیار نانا : لالا بای : خداحافظی این چیهههه : این چیه بده : بده و بگیر دیش : جیش پی...
23 ارديبهشت 1393

اگه گفتی !!!

 سلام کوچولوی مامان بالاخره تصمیم ام رو گرفتم و.... اگه گفتی هان ... خودم بگم ؟؟؟ باشهههه ببین ...   حالا فهمیدی چی شد ؟؟ بالاخره موهای خوشگلت رو کوتاه کردم بیشتر کسایی ک دیدنت دعوام کردن و حیف بود موهات اما خسته شدم از بس سر خورد و هیچ گلسر و کش مویی نمیتونست موهات رو نگه داره ولی چکار کردی تا کوتاه شد بماند شکلت عوض شد حسابی به قول آجی پسر شدی اما راحت شدی از بس موهات رو با دستت میزدی کنار خسته شده بودیم هم خودت هم من ...
25 فروردين 1393

عید 93

 سلام دختر کوچولوی من کلی برات نوشته بودم ک اینترنت مشکل پیدا کرد همه پاک شد فقط بازم مینویسم دوستای گلم مرسی بابت پیامهای تبریک تون انشالله همه سال خوبی داشته باشید امسالم عید رفتیم دزفول و کلی بهت خوش گذشت عکسهاشو میزارم بعد توی یک پست دیگه برات چیزایی ک پاک شد رو مینویسم کلا من عاشق اینترنت ایرانم عکس انداختن از شما دوتا خیلی سخته تو ک میایی پشت دوربین ببینی چی تو دوربینه آجی ام از بس ناز میکنه تو همه عکسهاش چشاش بسته میافته سه راه بروجرد از ذوق توی چمنا میدویدی و ما هم دنبالت یعنی چسب باباجونی هرجا باشهپیداش میکنی و میری پیشش تو راهم همش از شیشه ماشین باباجون اینا رو دنبال م...
20 فروردين 1393

این چند روز

جوجه کوچولوی مامان یعنی الان ک خوابی باورم نمیشه تو همون نخود فضول منی یعنی من رو کشتی همه دیگه رسما غصه منو میخورن از دست شیطونیای تو از کارهای جدیدت بگم برا بالا رفتن مراسم داری اول بای بای بعد بوس هوایی بعد سینه میزنی حسین حسین میکنی بعد دست میزنی بعد بای بای دوباره بعدم پشیمون میشی ب آغوش خانواده بر میگردی فقط منو تا بالا میکشی دیگه اینکه انگشت میذاری رو نوشته ها و عکس های کتابا و میگی این چیه ؟ صب چشماتو باز نکرده کنترل رو میاری میگی آهنگ یا ب قول خودت آان غذا رو هم میخای مستقل بخوری روزی چند بار لباساتو باید عوض کنم نفسم عاشق چایی هستی و نون ترجیح میدی بجا هرچی نون بخوری هی میگی نونو اینم عکسای این چند روزت   ...
14 بهمن 1392

شیرین زبونم

سلام یاسی گل مامان دختر مهربونم از کجا شروع کنم بنویسم برات از شیطونیهات و شیرین زبونیات ک هرچی بگم کم گفتم حرفایی که میزنی مامان ام  ماما مامان مامانی : ب من اینا رو میگی بابایی ام بابایید (سعید ) بابا بابایی : ب بابا اینا رو میگی میییی : ماست می : یعنی خودت (قربونت برم از حالا انگیلیسی بلدی ) وقتی بهت میگم آبجی رو صدا کن با زبونت صدا در میاری ل ر رررل ررر میگی نامرد خب طبق معمول ریس اومد بازی آنلاین کنه من باید پاشم بعدا با ی پست پر عکس میام نفسم ...
4 بهمن 1392

مروارید جدیدت مبارک !

سلام دختر کوچولوی من بالاخره یه موروارید کوچولوی جدید برات در اومده مبارکت باشه مامانی گلم چقد اذیت شدی عزیز دلم اصلا ن غذا میخوردی ن حوصله داشتی دو شبانه روز تب کردی و بیحال بودی تا دندونت دربیاد قربونت برم عزیزم
9 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین می باشد