یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

یاسمین

ای دندونای بلا زودی دربیایید !

سلام عسل خوشگلم چند روزه حسابی درگیر دندوناتیم البته فکر کنم حتی نمیذاری بهت غذا بدم اگه قاشق به لثه پایینت بخوره که نگو همش داری سرت رو میزنی به زمین الهی بگردم چقدر سخته این دندون در آوردن خدا در طی روز اگر حوصلت سر جاش باشه حکم نپتون رو داری سرت رو فرش میری و هرچی گیرت بیاد میخوری الان از پوشکت یه مهره کشف کردم قد نخود معلوم نیست کی خوردی الهی بگردم لابد خیلی اذیت شدی باید حسابی خونه رو پاک سازی کنم اگر پروژه نپتونیت تموم شه با هر آهنگی میرقصی و دست میزنی دورت بگردم فینگیل رقاص ...
27 خرداد 1392

من و پسر عمه هام !

  این آقا پسر سید حسن پسر عمه کوچیکمه که به گفته خودش من رو از همه بیشتر دوست داره البته به من میگه ساسمین ! امیدوارم بزرگ شد یادش نره عشق اولش کی بوده همین جوری که بازی میکنیم همه چی رو به من میده مثلا یه چیزی رو از نازنین زهرا قایم میکنه یا میگه به نازنین ندید همون موقع میاره میده به من   یک روز گرم بهاری و آب بازی سه نفره در پشت بام باباجون اینا   این اقا پسر هم امیر عباس پسر عمه بزرگمه امسال میره کلاس اول خیلی پسر مهربون و خوبیه کلی با من بازی کرد الیته اون شاهین شهر زندگی میکنه و اولین بار بود همدیگه رو دیدیم اما زود باهم دوست شدیم اینم یه بازی سه نفره البته با امیر عباسم یه روز آب بازی کردیم اما عکس نگر...
25 خرداد 1392

یاسمین چه چیزایی یاد گرفته ؟

سلام دختر کوچولوی نازم ماشالله اینقدر شیطون شدی شما دست خواهرت رو از پشت بستی   این روزها تا یه جا دست پیدا کنی سریع میگیری و بلند میشی مخصوصا من رو خیلی تو این مورد قبول داری جرات نمکنم از پهلوت رد بشم سریع میگیری منو بلند میشی   حالا برات بگم تو این چند هفته چه کارهایی کردی   اول بگم از روز 21 خرداد چهار دست و پا میری ماشالله و کلی ذوق میزنی قبلش با پا و سرت میخزیدی   از همون روزم از بس من و ابجی نازنین زهرا تشویقت کردیم دس دسی رو یاد گرفتی حتی تو خواب دست میزنی و میگی د  اگر دستت مشغول باشه اهنگ بشنوی با اون یکی دستت به بدنت میزنی و میرقصی یاد گرفتی از آقایون میترسی از تولد سید حسن پسر عمه که ا...
25 خرداد 1392

گل یاس و تلاش برا چهار دست و پا رفتن

یعنی یه حسی دارم الان بیام گازت بگیرم سفت و محکم گل مامانی اینقد ناز و ملوسی نخودچی این روزا در تکاپوی چهاردست و پاشدنی گل مامان همش باید بیام از کنجای دیوار درت بیارم نجاتت بدم به قول آبجی خیلی فضولی شیطون بلا ...
11 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین می باشد