یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

یاسمین

یاسمین چهار ماهه

سلام سلام دختر کوشولو چهار ماهگیت مبارک فسقلی امروز بردیمت واکسن زدی و قد و وزنت رو کنترل کردیم وزنت 6 کیلو بود و نیم کیلو کم داشت قدت و دور سرت شکر خدا خوب بود برا واکسنم فعلا به مدد استامینوفن خوابیدی ولی گریه هات کم و بیش هست خوب الان بیام بیدارت کنم میخواهیم بریم خونه خاله انشالله واکسن اذیتت نکنه شیطونک خانم
3 اسفند 1391

شنوایی سنجی

سلام دختر کوچولوی مامانی چهار ماهگیت مبارک دیروز بردیمت شنوایی سنجی و شکر خدا خوب بودی بینایی سنجی هم گفت آخر 6 ماهگی امیدوارم با گوشهای کوچیکت صداهای خوب بشنوی  صداهایی که ارزش شنیدن رو داشته باشه ...
3 اسفند 1391

دخمل مامانی

عزیزم این روزها چقدر زود داره میگذره خیلی سخته اما دوست دارم شیرین باشه لبخندت اینکه وقتی بهت نگاه میکنم برام میخندی اینکه با عشق بهم میگی کییییییییخ شاید به نظر مسخره بیاد اما یه دنیا برام ارزش داره گل مامانی وقتی سفت توی بغلم فشارت میدم و تو غش میکنی از خنده وقتی تلاشت برای گرفتن اشیا رو میبینم زنده میشم شاد میشم امیدوار به زندگی میشم به اینکه خدا هست بیشتر از قبل یقین میکنم به اینکه چقدر خدا بزرگه بیشتر پی میبرم تو معجزه و لطف خدایی به نظرم هر بچه یه معجزه است هر لحظش رو فقط خدا میتونه بسازه و بهش همه چیز رو آموزش بده خدایا خیلیییییییییییی دوست دارم خیلییییی ...
19 بهمن 1391

یاسی 3 ماهه شد هوراااا!

دختر گلم سه ماهگیت مبارک دیگه قشنگ منو میشناسی و برام میخندی گریه هات بی دلیلاش تموم شده اما با دلیلاش شروع شده دلیلات هم برا گریه اینه که باهات بازی کنیم و تنها نمونی بغلت کنیم راهت ببریم اسباب بازی ات رو برات نگه داریم بعله خانم خانما آقون که از ماه پیش میگفتی حالا میگی کییییییییخ اونم فقط به مامانی !!!   روزا تا دستت رو پیدا میکنی میگیری جلو صورتت و باهاش یک ساعت مشغولی   اگر حالتت عوض بشه یک ساعت میجیغی و میگریه ای که من این جوری نبودم و به حالت قبل بر گردی   دیگه دایره میچرخی به صورت 90 درجه و 180 درجه           ...
11 بهمن 1391

یاسمین توی دو ماه و نیمگی چه کارهایی بلدی ؟

سلام گلم قربونت بشم ماشالله بهت فسقلی مامان ماشاالله یادتون نره ! کارهایی که میکنی اول از همه پیانو میزنی !!!!!!!!!! تعجب نکن مامانی هنر مندی برا خودت یه پیانوی شکل گاو وقتی از بیمارستان اومدیم از طرف شما برای آجی خریدیم حالا وقتی بیداری تکیه اش میدم به چیزی ایستاده میزارم پیشت شما هم با دستت هی میزنی روش برات آهنگ بزنه   افراد رو مخصوصا باباسعید و آبجی رو با چشم دنبال میکنی   با صدای ما عکس العمل نشون میدی و میخندی و آقون میکنی   عاشق آب بازی و حمام کردنی   همچنان شبها توی پتو میخوابی   با صدای جغجغه آروم میشی   وقتی دستات رو میگیریم دوست داری بشینی   گردنت رو تا حدودی بالا...
21 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین می باشد