یک اتفاق
دیروز با بابا و آبجی رفتیم برا واکسنت نوبت بزنیم بعد داشتیم می اومدیم خونه آبجی جلو نشست و من عقب با شما بعد که خوابیدی گذاشتمت پیش خودم رو صندلی بعد بابا پشت چراغ قرمز ایستاد یهو صدای افتادن چیزی اومد منم شنگول &r...
نویسنده :
مامانی
16:29