این چند روز
جوجه کوچولوی مامان یعنی الان ک خوابی باورم نمیشه تو همون نخود فضول منی یعنی من رو کشتی همه دیگه رسما غصه منو میخورن از دست شیطونیای تو
از کارهای جدیدت بگم برا بالا رفتن مراسم داری اول بای بای بعد بوس هوایی بعد سینه میزنی حسین حسین میکنی بعد دست میزنی بعد بای بای دوباره بعدم پشیمون میشی ب آغوش خانواده بر میگردی فقط منو تا بالا میکشی
دیگه اینکه انگشت میذاری رو نوشته ها و عکس های کتابا و میگی این چیه ؟
صب چشماتو باز نکرده کنترل رو میاری میگی آهنگ یا ب قول خودت آان
غذا رو هم میخای مستقل بخوری روزی چند بار لباساتو باید عوض کنم نفسم عاشق چایی هستی و نون ترجیح میدی بجا هرچی نون بخوری هی میگی نونو
اینم عکسای این چند روزت
دیروز صبح خواب و بیدار بودم نفهمیدم کی خوابم برد بعد ک پا شدم دیدم کی پا شدی رفتی شمشیرت رو برداشتی از کجا بالش آوردی رو در گاهی در خوابیدی نفسم
امروز از خواب بیدار شدی میگم خوشگل شو ازت عکس بگیرم این شکلی میشی
خوبه کتاب داستان میخونی اگه درس میخوندی فک کنم الان رو کتابت خوابت برده بود
قربونت برم ک با خنده از خواب بیدار میشی
دارید خستگی از خواب بلند شدن رو در میارید