یاس مامان در آستانه 6 ماهگی
سلام دختر خوبم شیرین مامان یه وقتهایی میگم حیف نبود دخمل به این عسلی نباشه خیلی شیرین و خواستنی هستی گلم
از کارات بگم
از حدودای 5 ماهگی شروع کردی به غذا خوردن
پنج ماه و یک هفتگی غلطیدی
پنج ماه و بیست روزگی نشستی
از چهار ماهگی مامانی و آبجی و بابایی رو کاملا میشناسی
حدود یک ماهه سینه خیز برعکس میری یعنی همین که قفا خوابیدی رو به بالا میری
پ ن : نشستن بچه های من حکایتی داره نازی که تا 7 ماه و 7 روزگی نمینشست یه روز رفتیم خونه مامان جون دایی و خاله 5 دقیقه ای نشوندنش
چند روز پیش رفتیم خونه مامان جون گفتم بچه ها چه جوری نازی رو نشوندید بیایید یاسی رو بشونید بعد روضه خاله مرضون گفت بفرما اینم یاسمین دیگه میشنه و بعله شما نشستی قربونت برم اما چون برات زوده نمیذارم خیلی بشینی بهت فشار نیاد ماشالله بهت گلم
اولین مسافرت زندگی ات هم توی اسفند بود 29 اسفند رفتیم که شرحش توی وب آبجیه و فقط عکساش رو برات میذارم هر وقت خواستی برو اونجا بخون گلم
اینجا کنار سد 15 خرداده آجی خوابه و شما شیرین عسل بیداری
به لبهات دقت کن این جوری صدا درمیاری و بازی میکنی !
اصفهان پل خواجو
کتیبه رستم
اولین سال تحویل زندگی ات رو اینجا بودیم
انشالله هزار ساله بشی گلم
دروازه قرآن