یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

یاسمین

دختر جان های من

دختر، زودتر راه می رود  زودتر به تکلم می افتد  زودتر به سن تکلیف می رسد  اصلا انگار از همان اول، عجله دارد انگار هیچ وقت برای خودش وقت ندارد حتی بازی هایش، رنگ و بوی جان بخشیدن دارد چنان معصومانه عروسکش را در آغوش می فشارد؛ گویی سال هاست طعم شیرین  مادری را چشیده است. دختر بودن یعنی همیشه عجله داشتن برای رساندن محبت به دستان دیگران دختر که باشی مهربانی ات دست خودت نیست خوب می شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده اند دل رحم می شوی؛ حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته اند دختر که باشی زود می رنجی، زود می بخشی، زود می گریی، زود می خندی چون سرشار از احساسی ... تو  مامورِ احساس، روی زمین هست...
12 آذر 1395

مادرانه

دخترکانم زود بزرگ نشوید ! کودکیتان را بی حساب میخواهم تا در پناهش جوانی خودم را ببینم ...                     زود بزرگ نشوید ...                                      قهقهه بزنید .                          &nb...
23 تير 1395

تولــــــــــــــدم

        خــــــــــــــــــب رسیدیم به اصل مطلب اگر گفتی چیه ؟ بعلـــــــــــــــــــــــــه تولد مامانی   نمیدونم چرا هر سال تولدم میوفته 12 بهمن   و این همه جشن واسم میگیرن امسالم طبق معمول تولدم 12 بهمن بود و چون باباجون حال نداشت و بابایی میخواس مراقبش باشه با یک هفته تاخیر برام تولد گرفت و روز تولدم فقط ناهار  از بیرون گرفت و هدیه بهم داد و این هفته بابایی مهربون ما رو برد شهر بازی و بعد هم رفتیم کلی غذای خوشمزه خوردیم و به قول نازی نوشابه خوشمزه تر ممنون بابای مهربون خیلی خوش گذشت         ...
18 بهمن 1393

دخملی ها به روایت تصویر

     دخملی ها به روایت تصویر     در حال نیوه (میوه ) شستن       آنایش (آرایش ) کردن اینجا و قیافه حق به جانب گرفتن دعوا نشن     یه شب خوب که رفتیم کوه خضر و بعدم به پیشنهاد من که خیلی وقت بود هوس پیراشکی کرده بودم رفتیم پیراشکی و هات داگ خوردیم          ...
18 بهمن 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین می باشد